ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
کمیسرلِسکو: اولین باری که خواستم مادر پدرت رو ببینم خیلی خوشحال بودم از ذوقم قُلکم رو شکستم و با پولش یه پیراهن مد روز طرح گل خریدم
اونم وقتی منو دید گفت: مادربزرگمم مثل تو لباسای گل منگولی می پوشید
سارا:*(متعجب خندان یا خندان متعجب) شما چی گفتین؟
کمیسرلِسکو: منم جواب دادم چون سلیقه خانوادگی تونو می دونستم این لباسو پوشیدم. اونم دیگه هوس نکرد سربه سر من بذاره
* این سارا خانوم، دختر بزرگه کمیسرلسکوی فرانسویه و این
گفتگوی زیبای "مادر دختری" در ادامه گِله گذاری سارا از مادرنامزدشه که ......