ܓ✿ راهی که زیر پاست، راهی دوباره بودܓ✿

ادامه "خرمالـــوی یاد" بلاگفا...

ܓ✿ راهی که زیر پاست، راهی دوباره بودܓ✿

ادامه "خرمالـــوی یاد" بلاگفا...

حاضرجوابی آنورآبی

 



 کمیسرلِسکو: اولین باری که خواستم مادر پدرت رو ببینم خیلی خوشحال بودم از ذوقم قُلکم رو شکستم و با پولش یه پیراهن مد روز طرح گل خریدم

اونم وقتی منو دید گفت: مادربزرگمم مثل تو لباسای گل منگولی می پوشید


سارا:*(متعجب خندان یا خندان متعجب) شما چی گفتین؟


کمیسرلِسکو: منم جواب دادم چون سلیقه خانوادگی تونو می دونستم این لباسو پوشیدم. اونم دیگه هوس نکرد سربه سر من بذاره

 

 

 

 

 

 

 
* این سارا خانوم، دختر بزرگه کمیسرلسکوی فرانسویه و این گفتگوی زیبای "مادر دختری" در ادامه گِله گذاری سارا از مادرنامزدشه که ......

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.