ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
هرزه نوشت:
هرزگی دو سو دارد
بودا به دهی سفر کرد . زنی که مجذوب
سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد . بودا پذیرفت و مهیای رفتن به
خانهی زن شد . کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت : «این زن، هرزه
است به خانهی او نروید » بودا به کدخدا گفت : « یکی از دستانت را به من بده»
کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت . آنگاه بودا گفت : «حالا
کف بزن» کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: « هیچ کس نمیتواند با یک دست کف بزند»
بودا
لبخندی زد و پاسخ داد : «هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این
که مردان دهکده نیز هرزه باشند . بنابراین مردان و پولهایشان است که از این زن،
زنی هرزه ساختهاند .»
حکمت نوشت:
اگر با دیگرانش نیست میلی / چرا غالم گذاشت نامرد لیلی
از چاله برون آی و دیگری در چاه کن
از دل برود هر آنکه مفلس گردد
از گفتن حرف حق ، دهان سرویس است
ای مگس عرصه سیمرغ جولانگه توست ، گر که پارتی داری
شکم نوشت:
شنیده ها حاکی از آن است که جو آرامش بخش است ( ها به جون شما!)
سعی کنید صبح خود را با سوپ جوشروع کنید جو از نظر امگا3 و فیبر غنی است و در کاهش کلسترول نقش دارد
حسرت نوشت:
زن -: مختار! تو همیشه مرا غافلگیر می کنی
مختار: ( لبخند پیروزمندانه برلب) این خاصیت شکارچی ست بانو! شکار غافلگیر نشود شکار نمی شود
پاک نوشت:
پس نوشت1: درباره فوتبال و پیروزی هایمان و ذوق و غرور و انتظار و از این حرفا به سایتهای مربوطه مراجعه نمایید
پس نوشت2:
گر در یمنی چو با منی پیش منی گر پیش منی چو بی منی در یمنی من با تو چنانم ای نگار یمنی خود در غلطم که من توام یا تو منی