ܓ✿ راهی که زیر پاست، راهی دوباره بودܓ✿

ادامه "خرمالـــوی یاد" بلاگفا...

ܓ✿ راهی که زیر پاست، راهی دوباره بودܓ✿

ادامه "خرمالـــوی یاد" بلاگفا...

انتخاب!؟

سلام

 

یکی از دوستان نوشته بود گزارش روزانه را به تاخیر بیاندازی بیات می شود ها

 

دیـــروز رسما، در مسیر برگشت به غلط کردن افتاده بودم که آخر بشر! نونِت نبود آبِت نبود بجنورد رفتنت چی بود؟!

باز برای تکمیل همون پروسه تحصیلات کذایی! صبح دیروز راهی سفر شدم شهر به شهر تا بجنورد

گلبهار-چناران      10دقیقه             700ت

چناران-قوچان          55 دقیقه                    2500ت

قوچان-شیروان-بجنورد       100دقیقه                       6000ت

حدود دو ساعت و نیمه رسیدم با  9 هزار تومان

 بماند که تاکسی درون شهر -دانشگاه بعد هم آموزشگاه زبان عروج و صداوسیما و میدان ایستگاه سواری برگشت هم- همین مبلغ شد!

بجنورد شهری است با ترافیک روان. منتهی مثل اینجا/گلبهار/ تاکسی ها اغلب دربست سوار می کردند با این تفاوت که اتوبوسرانی فراگیری داشت. لااقل مسیرهایی که من لازم دارم همگی اتوبوس رو هستند منتهی به دو دلیل من دیروز را تاکسی سوار شدم

    نخست: کارت نداشتم . در بجنورد هم مثل مشهد به جای بلیط  از کارت استفاده می شود. البته این بلیط اکترونیکی مثل "من کارت"  نیست .از "من کارت" علاوه بر اتوبوس ، در مترو و پارکومتر هم می شود استفاده کرد.

    بعدی: قصد برگشت داشتم و با تاکسی سریعتر کارهایم انجام شد.

صبح، در مسیررفت، با لذت تمام؛ مناظر را نگاه می کردم، آفتاب هم سمتی دیگر می تابید منم راحت سر می چرخاندم برای تماشا. تا دلتان بخواهد چوپان دیدم و گوسفند. بعضی گله ها در شیب کوهها می چریدند و من متعجب با اون سرازیری چطور قِـل نمی خوردند. همراه بعضی گله ها هم جیگر سفید بود و سگ هایی بس تشنه! همگی زبانهایشان آویزان مانده بود خوو

و امّا مسیر برگشت را سوار پژویی شدم که به مقصد مشهد مسافر صدا می زد و در فراخوانش گفته بود "مشهد یک نفر"

 وقتی سوار شدم دیدم جز خودم دومرد جوان صندلی عقب نشستند. احتمالا حساب راننده ضعیف بوده بود! هوا گرم بود و حدود 20دقیقه منتظر ماندیم تا مسافر چهارم هم یافت شد و راهی شدیم.

فکر کنم به اندازه یک سال ویتامین d ، دریافت کردم صندلی جلو مزیت راحت نشستن را دارد منتهی  ناچاری تابش آفتاب سمج را هم تحمل کنی بااینکه مسیر بجنورد تا قوچان زیباترین قسمت سفرم بود و من کوه و کوهپایه و گردنه و تونل را بیشترتر دوست دارم تا دشت صاف و بااینکه خیلی زودتر رسیدم ( دوساعته مرا پل گلبهار پیاده کرد) امّا و امّا...

همین سرعت و ندید گرفتن سرعت‌گیرهای شهرهای بین راه، ازجمله فاروج که هر 20 متر! سرعت‌گیر داشت به گمونم اوضاع درونی‌ام را به هم ریخته بود به طوریکه نیم ساعت پس از ترک بجنورد من با یک پلاستیک نایلون روی پا و یک بسته دستمال کاغذی جیبی کنار دستم آماده بودم برای تهوع، آفتاب عزیز هم مزید بر علت شایدم گفتگوی تلفنی جناب راننده هم بی تاثیر نبود

از همان ابتدا مکالمه تلفنی جناب شروع شد و از لحن صحبتش متوجه می شدی که طرف کیست یکی احتمالا از رفقا بود چون از تکه کلام های مردانه و داشی بهره می برد. دیگری احتمالا یک از بستگان مونث بود - زن یا خواهر یا دختربرادر- بی حوصله و کوتاه آدرس بازارفردوسی مشهد را داد و امّا دیگرانی هم بودند – به گمونم دو نفر- که ضایع مشخص بود استغفرالله دوست دخترش هستند شایدم نامزدش؟ چنان جملات و کلمات لوسی بکار می برد که گمون کنم اگر اوضاع گوارشم روبراه هم می بود ناخودآگاه حالت تهوع می یافتم " اِ خواب بودی... ببخش مزاحم شدم...فقط می خواستم صداتو بشنوم...بالشت داری...بازوم بالشت زیر سرت!!! و ... وعده دیدار در مشهد و ...

 نیگا نداره چنان راحت صحبت می کرد که من هم می شنیدم خوو. خودش حریم نگه نداشته به گوش من چه مربوط! حالا شاید آقایونِ عقب با توجه به باند پشت سرشان یا خوابآلودگی نمی توانستند واضح! بشنوند ولی من در جریان ماوقع مکالمات مبســـــــــوط قرار داشتم 0_o

...

حالم چنان بد بود که حوصله حرف زدن با خودم را هم نداشتم فقط گذری بیرون را می دیدم اگر دقیق می شدم مثلا پشت بام رنگی یکی از روستاها، احساس سنگینی سر می کردم و سریع زاویه نگاهم را تغییر می دادم اوضاعی داشتم ها

تا رسیدیم نزدیک چناران که رو به راننده پرسیم کرایه ام تا گلبهار چند می شود جواب داد با شما طی نکردم! منم گفتم خیر و ادامه دادم فقط من به شما گفته بودم مشهد نمی روم و چناران پیاده می شوم

مکثی کرد و گفت میشه 15 تومان

من که حداکثر 10 تومان مدنظرم بود چشمانم باز و ذهنم هم دقیق، رسماً حالم خوب شد

پرسیدم چـــرا؟

-          قیمتش اینه آقایون دو نفر هم می‌روند گلبهار هر کدوم 15 تومن می دن

·         15 تومن برای من زیاده البته کرایه مشهد 12 تومنه منتهی من گفته بودم مشهد نمیرم

و سکوت ... دیدم دوباره داره شماره می گیره و ...

تا رسیدیم پل گلبهار، راننده هم پیاده شد تا ساک و لوازم از صندوق عقب بردارند. ظاهرا قرار بوده دو جوان را به محله یی داخل گلبهار ببرد که پیشنهاد داد از هر کدام هزار تومان کسر می کند، همینجا پیاده شوند . متوجه شدم یا آقایان ساده هستند یا این جناب زیادی زرنگ

 بیرون ماشین یه اسکناس 10 تومانی طرفش گرفتم، دیدم تریپ عصبانی درآورد که نرخ مشهد 12 ت و اگر من می خواستم 12 تومانی سوار کنم بودند نخواستم و ... ( حالا چنان دروغ می گفت انگار نه انگار ما هم بجنورد یه بیست دقیقه یی شاهد بودیم که مسافر مشهد نبود البته خداییش 2نفر کوله به دوش بودند ولی این ماشین  یک نفرجاخالی داشت خوو )

یه اسکناس 2 تومنی هم روی ده تومنیه گذاشتم بهش دادم. پررو گفت خوب بود پیاده ات می کردم و اون دونفررو سوار می کردم؟

گفتم نع خوب نبود کافی بود ازم می خواستی پیاده بشم خودم راحت پیاده می شدم با راننده عاقلتری می رسیدم اینجا و ارزانتر هم برام تموم می شد و یه لبخند هم زدم به این پهـــنـــــــا . http://www.freesmile.ir/smiles/212919_4chsmu1.gif

با عصبانیت با تک مسافر باقیمانده اش سوار شد و رفت.

پرایدی که دو جوانک را سوار کرده بود منتظر من مانده بود تا نشستم  رو به آنها گفتم واقعا 15 تومان طی کردید!؟ دیدم محجوبانه وبا صدایی آرام جواب دادند "ما نمی دونستیم"  هردو ترکمن بودند و به قول راننده جدید "طرف دیده شما ترکمنید گفته بله!؟" ناراحت پرسیدم: سی تومن که بهش ندادین؟ گفتن نه 5 تومن کسر کردیم.

و برای کمک به این جوانک های محجوب توضیح دادم داخل گلبهار بااینکه تاکسی ها "دربستی" مسافر سوار می کنند ولی موظف به رعایت نرخ تاکسی متر هستند با توجه به نشونی شما حدودا 3 تا 5/3 کرایه تون میشه

حالم عجیب خوب شده بود بااینکه تصور می کردم احتمالا گلبهار ناچار شوم بروم درمانگاه!

راننده جدید، محترمانه نشونی رو پرسید  وقتی هم پیاده شدم بابت کرایه  تشکر کرد و مرا به خدا سپرد و رفت http://www.pic4ever.com/images/clap.gif

 

 


 دم نوشت:

1 - به توصیه راننده مسن بجنوردی، بهتره زودتر یک ماشین برای خودم جور کنم. واقعا شهرهای کم جمعیت بویژه گلبهار که چراغ قرمز هم نداریم عالیست برای رانندگی آرامش دار

2- می بینم بلاگفا باز تغییرات داده صفحه اصلی و تایید های صفحه مدیر، متفاوت شده ^_^

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.