ܓ✿ راهی که زیر پاست، راهی دوباره بودܓ✿

ادامه "خرمالـــوی یاد" بلاگفا...

ܓ✿ راهی که زیر پاست، راهی دوباره بودܓ✿

ادامه "خرمالـــوی یاد" بلاگفا...

سلام

92.82

پس از دوشبانه روز! وارد آپارتمان خودم شدم. انتظار بوی گل مریم را داشتم که با شاخه خشک شده اش روبرو شدم . خداییش همان یه روزی هم که بودم، کل فضا را پر کرده بید عطر خوش تک شاخه گل مریمم .



 به گل و گلدانهایم آب دادم و تلویزیون را روشن کردم و رفتم آشپزخانه پیگیر همان عادت همطاف، بلکه سر و سامانی بدهم به ظرف و ظروف و ریخت و پاش های روی کابینت ها ... که متوجه شدم تی وی صدا دارد تصویر نه!  فیش ها ی آنتن و ورودی خروجی های سه رنگش را بررسی کردم متوجه شدم بعـــــــله اشکال از گیرنده بالاست. به احتمال رو به یقین باز این بادِعزیـــز، آنتن کوچولوی مرا کج کرده. لباس پوشیدم و راهی پشت بام شدم. پس از بالا رفتن از 4 ردیف پله و یه پاگرد، رسیدم به در ورودی پشت بام... میله پشتش را با زحمت باز کردم و در را هل دادم ولی باز نشد. با فشار بیشتر امتحان کردم نشد... انگار پشتش چیز سنگینی قرار داشت که به زور من می چربید. فکری کرده به جای عصبانی شدن گفتم می روم سراغ آن یکی درِ پشت بام. ( بلوک ما شبیه 9 بلوک دیگر این مجتمع، دو ورودی دارد: راست و چپ . من طبقه سوم ورودی چپ هستم. ) کل پله ها را پایین آمده رفتم بیرون سمت چپ از ورودی راست وارد شده و 90 پله را رفتم بالا، منتهی با در قفل شده پشت بام روبرو شدم. این یکی قفل آویز داشت! وا ... یعنی ساکنین این سو، همه علاوه بر کلید در وردی و کلید در آپارتمانشان، کلیدی هم برای قفل پشت بام دارند؟ چه کارها!

 دوباره برگشتم سمت خودمان. چاره را در کمک گرفتن از همسایه دیدم . رفتم طبقه چهارم، واحد جناب مدیر. خانم خوشرویش در را به رویم باز کرد . مشکلم را گفتم و جواب شنیدم که " چشم می گم بیاین درو باز کنن... فرش شستن... پشت بام پهن کردن... چون قسمت قفل، بریده شده قبلا! از پشت، سنگ! گذاشتن ..."  متوجه شدم قفل آن یکی در هم، کار همین صاحب فرش است مبادا فرشش سرقت شود... والاّ

یعنی یه ثانیه هم احتمال نداده، غیر از خودش یکی دیگر از ساکنین بیست و خرده یی واحد در این دو قسمت بلوک به پشت بام نیاز داشته باشد؟!

اینم از پشت‌بام اشتراکی ما

بروم بروم یه جارو بزنم. راه پله ها عجیب خاک و ... دارند. بعد می آیم سراغ سینک ظرفشویی


 

پس نوشت:

هم اینک پیامکی از یکی از دوستان دریافت کردم


"ما پیغام دوست داشتنمان را با دود آتش به هم می رسانیم

نمی دانم آن سوبرای تو تکه چوبی هست یا نه؟

من اینجا جنگلی را به آتش کشیدم...چهارشنبه سوری مبارک"


در جواب با بدجنسی نوشتم : سلام عزیزم، خیر ما فارس‌ها پیغامهایمان را با اس ام اس به هم می رسانیم اگر تکه چوب خشکی هم بیابیم نگه می داریم برای آتش چهارشنبه سوری . یییییییییی



نوبت عاشقی



 سلام






نخست:

خدایا به برکت بخشش خود

همگی مـا را، از بخشندگان  قـــرار ده.

 


بعــد:

اسب در تقویم چینی ، نماد سخاوت و انرژی است و پس از اژدها (سال تولد همطاف ها) محبوب ترین سال است.

به قول مامان تمنا، دوستانی دارم بهتر از برگ درخت! و گاها متولد سال اسب

اسبی های عزیز، باورِ یه میلیارد آدمیزاد! بر بخشندگی شماست ها... نــزیبد این باور به اجرا درنیاید . نشانی پستی  در ادامه مطلب

 

  ادامه مطلب ...