ܓ✿ راهی که زیر پاست، راهی دوباره بودܓ✿

ادامه "خرمالـــوی یاد" بلاگفا...

ܓ✿ راهی که زیر پاست، راهی دوباره بودܓ✿

ادامه "خرمالـــوی یاد" بلاگفا...

ای سرزمین من سرزمین من


سلام


پیام سلامت نوشت:

امام رضا (ع) : ماه حزیران – تا 22 تیـــر- غلبه صفراست. لذا کارسخت، گوشت پرچرب و بوی مشک و عنبر مُضـــر است.

خوردن سردی ها مانند کاسنی، خرفه، خیار، میوه آبـــدار و ترشیجات و گوشت بزغاله و گوساله و گوشت مرغ  و ماهی تازه و شیر، مفید است.


حس نوشت:

یه وقت هایی، اینقد به آدم میگن تو باید محکم باشی، تو باید محکم باشی
که آدم احساس میخ طویلگی میکنه. والاّ


نکته خانه داری نوشتِ بـــودار:

- یکی از راههای زدودن بوی بد پیاز و سیر از دست و انگشتانتان، مالیدن دستها با سیب زمینی آب پز است !

- برای اینکه دود سیگار را در مکانی سربسته از بین ببرید میتوانید بلافاصله شمعی روشن کنید !!

- اگر به آبی که گُل کلم ها را در آن میجوشانید کمی شیر اضافه کنید، هم گّل کلم ها رنگ سفید زیبائی می یابند و هم خبری از بوی بد، در میان نخواهد بود !!!

 

شهریار نوشت:

الان یکی دوروزه مدام این آهنگ سرزبونمه... دلتنگ شهرم مشهد و محله های آشنایش هستم و اینروزها خیلی نِق می زنم منتهی لافلوس

ای سرزمین من تو سرزمین من
گل حیات من شکفته شد در این چمن
ای سرزمین من تو سرزمین من
زمین و آسمان تو روان و جان من
ستاره های آسمان تو چراغ راه من
تو شمع روشنی به تیرگی توئی تو ماه من
تو باغ خرمی جوانه ی بهاریت منم
که برگ و بار من همیشه افتخار میهنم

ای سرزمین من تو سرزمین من
گل حیات من شکفته شد در این چمن
ای سرزمین من تو سرزمین من
زمین و آسمان تو روان و جان من
وطن بهشت کوچکم تویی و من فرشته ای
که سرنوشت روشنم به خاک خود نوشته ای
به کوه و دشت ها و دره ها و سبزه ها بخوان
سرود عشق را وطن همیشه جاودان بمان


...

 مِهر خوبان، دل و دین از همه بی پروا برد

رُخ شطرنج نبرد آنچه رُخ زیبا برد

تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت

از سَمَک تا به سَمایش، کشش لیلی برد

من به سرچشمه خورشید، نه خود بردم راه

ذرّه ای بودم و مهر تو مرا بالا برد

من خس بی سر و پایم که به سیل افتادم

او که می رفت، مرا هم به دل دریا برد

جام صهبا ز کجا بود، مگر دست که بود

که در این بزم بگردید و دل شیدا برد

خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود

که به یک جلوه ز من نام و نشان یک جا برد

خودت آموختی ام مِهر و خودت سوختی ام

برافروخته رویی که قرار از ما برد

همه یاران به سر راه تو بودیم، ولی

خم ابروت مرا دید و ز من یغما برد

همه دل باخته بودیم و هراسان که غمت

همه را پشت سر انداخت، مرا تنها برد


علامه طباطبایی