ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
سلام
من که سرگرم اینجا هستم و کتابخوانیام هم شده پی دی اف!
منتهی به سفارش گرامیمادر، ماه پیش باز، سری به کتابخانه آستانقدس زدم البته جلدسوم شازده حمام را نداشتند. طبق معمول سه کتاب گرفتم (گویا الان نیازی به کسب امتیاز برای امانت گیری سه کتاب نیست کتابدار بی هیچ حرفی سه تا را تایید کرد و مهلت یه ماهه داد! البته بدون تمدید ها)
فقط یکی را فرصت شد بخوانم. باز هم خاطرات. اینبار مهرماهفرمانفرماییان (سنگینی این اسم نشان از اجداد اشرافی ایشان است. گویا از دودمان قاجار هستند)
سلام
می شمارم بارها تا یکصدوهفتادوپنج
می نویسم آب،دریا، یکصدوهفتادوپنج
خاطر خود را تسلی می دهم با مشق عشق
من شدم مجنون و لیلا، یکصد و هفتاد و ...
.
از همان روزی که خبر پیدا شدن پیکر 175 غواص شهید که در جریان عملیات کربلای 4 با دستان بسته زنده به گور شدند و به شهادت رسیدند، منتشر شد، واکنشهای گسترده و متفاوتی از سوی قشرهای مختلف جامعه نشان داده شد...
منم اینجا ثبت میکنم تا بماند در خاطراتم
...
برای تکاوران سخت است که دستانشان را مقابل دشمن بگیرند که طنابپیچش کنند. بارها شنیدهایم که غواصها از آمادهترین نیروهای رزمی هستند. بازوان و سینههای ستبر شما از همین لباسهایهای چسبیده غواصی پیداست. بعثیها همین غرور را نشانه گرفته بودند وگرنه در چند دقیقه همه شما را تیرباران میکردند و خلاص. غرور شما اما زیر آن خاکها دفن نشد. مثل یک نامه پستی از همان گودال ارسال شد برای ما.