ܓ✿ راهی که زیر پاست، راهی دوباره بودܓ✿

ادامه "خرمالـــوی یاد" بلاگفا...

ܓ✿ راهی که زیر پاست، راهی دوباره بودܓ✿

ادامه "خرمالـــوی یاد" بلاگفا...

بیت الکَرَم...یک

سلام

مِهر امسال نیز  همراه گرامی والدین رفتیم شهر معصومه... قم



و

باز هم ریلی رفتیم و راه آهن و تلق تلق تولوق و ... می شود اول از آخرش بگویم؟

...

دوسال قبل، سر به زیر بودم و بیشتر پایه ستون‌ها و کف حوض و فواره‌های زیر پل آهنچی به نظرم زیبا آمد و این سری بیشتر لوسترها و سقف و ...


  ادامه مطلب ...

سلام

بی‌بی‌مریم* بتازگی 40 ساله شده است.

زمانی که من، برای کنکور آماده می‌شدم او در تدارک مراسم عروسی‌اش بود

من دانشجو شده بودم، او فرزند اولش را بدنیا آورده بود و با فارغ التحصیلی من، مادر دو فرزند بود!

دیشب مراسم ولیمه پسردایی + بانو زنده از حج برگشته ام بود (پدر و مادر مریم )

و گرامی والدین من هم حضور داشتند . امروز که رفته بودم دیدنشان از مراسم دیشب و نوه مریم گفتند! خبر داشتم دخترش هم مثل خودش بلافاصله پس از دبیرستان عروس شده، گویا سالگرد ازدواجش را همراه نوزادش جشن گرفتند ^_^

 و البته بی‌بی‌مریم، بتازگی پسر 21 ساله اش را نیز داماد کرده است. والا

الان در 40 سالگی هم عروس دارد هم داماد هم نوه و هم شوهر البته...

اگر زودتر ازدواج کرده بودم الان من هم آیا؟

 


 * در فامیل، خانم‌های سید رو با پیشوند بی‌بی و آقایان رو همان آقا نام می‌بریم (مثلا بی‌بی مریم یا آقا محسن )

 


پ ن :

جوانترین مادربزرگ ایران

و

جوانترین پدربزرگ دنیا!