متشکرم تُپُـل

همیشه از اتفاقاتِ بزرگ و کوچک حرف می زنیم،
در حالیکه زندگی پُر از اتفاقاتِ متوسط است …

 سلام

چندوقتی بود که از پشت در آپارتمان، صدای پچ پچ می شنیدم!!

گویا سایر همسایه ها هم متوجه این رفت و آمدهای یواشکی! شده بودند . یه بار صدای یکی از خانم های همسایه طبقه بالایی را شنیدم  که تهدید می کرد : یه بار دیگر ببینمتان زنگ می زنم 110... یه بار هم پس از غروب، وقتی متوجه این حضور مشکوک شدم، پس از مکث یه دقیقه ای پشت در، یهو در را باز کردم و دیدم دو پسر نوجوان دویدند طبقه بالا!!

نمی دانستم جریان چیست نگران عشقولانه های بلوغ بودم که خداروشکر دخترنوجوانی دیده نشد...تا امروزظهر، که باز این پچ پچ آشنا را شنیدم! اینبار بدون مکث، ســـریع در را باز کردم و پسربچه تپلی را دیدم حدود 10-11 ساله که فرصت نکرده بود  بلند شود و قرار را بر فرار ترجیح و همچنان نشسته روی پله مانده بود. دومی که فِـرزتر بود و چند پله هم پایین رفته بود درپاگرد ایستاد ببیند چه می شود.

پرسیدم: اینجا چه خبره؟

جوابی ندادند

- این بلوک می شینین؟

آرام گفت بله

- کدوم واحد؟

بی جواب

- چکار می کردین؟

پسرک تپل که تمام مدت گوشی موبایل بزرگش روبروی صورتش بود جواب داد: هیچی. نشستیم با وای فامونیم

وای فا!!

 یهو چراغی در مغزم روشن شد ... می بینم این نوبت، دوهفته زودتر حجم ترافیکی ام  را از دست دادم (خوو در این دو ساله که از اینترنت پرسرعت مخابرات! استفاده می کنم شارژم زمانی، تمام می شد و اغلب یک سوم حجم و گاهی بیشتر باقی می ماند)

در هفته گذشته دو بار شارژ اضافه خریده بودم ها

راضی از این آگاهی، می خواستم بپرم ماچش کنم. در عوض با لحنی مثلا عصبانی تهدیدشان کردم که دیگه نبینمتون اینورا و سریعتر از اونا اومدم سراغ مودمم و بعـــله با یه خاموش روشن کردن وای فای موبایل متوجه شدم بدون قفل و کاملا غیرایمن می باشد...

نمی دانم چطوری تنظیمات مودم تغییر کرده!؟ به هرحال تغییر رمز دادم و الان باز می توانم هر ویدیو و فایلی که دوستان در نماشا می گذارند را با خیال راحت ببینم. خوشحالم

علی اوسط

سلام

به نام آرام دلهــــا

باز محتاج جملات شده ام. یه دل گرفته و کلی حرف ناگفته، فقط بالا رو نگاه می کنم  و هیچ ...در این زمانها صحیفه سجادیّه کمک بزرگیه برای منِ الکن

 جملات زیبا زیبا... درست همانهایی که باید گفته بشه

نیایش دوازدهم

ای خداوند،سه خصلت است که مرا باز می دارد تا از تو چیزی خواهم و تنها یک خصلت است که مرا برآن می دارد.

آن سه:ی کی فرمانی که داده ای و من در گزاردن آن درنگ کرده ام؛ دیگر، کاری که مرا از آن نهی فرموده ای و من در به جا آوردن آن شتابیده ام؛ سه دیگر، نعمتی که مرا ارزانی داشته ای و من در سپاس آن قصور ورزیده ام.

و اما آن یک خصلت که مرا وامی دارد تا از تو چیزی خواهم تفضل توست به کسی که روی به درگاه تو آرد و با امیدی نیکو به سوی تو آید، که هر احسان که کنی از روی تفضل است و هر نعمت که دهی بی هیچ سابقه.

و این منم، ای خداوند من،که بر درگاه عزِّ تو ایستاده ام،..........

......

ای خداوند،بر محمّد و خاندان او درود بفرست و حاجت من برآور، خواهش من روا فرمای، گناه من بیامرز، مرا از ترس ایمن گردان، که تو بر هر چیزی توانایی و این بر تو آسان است.

                                                                                               آمین یا ربَّ العالمین

پس نوشت:

*امام همام زین العابدین و سیّدالساجدین، علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب به سال سی و هفتم یا سی و هشتم هجری در مدینه ولادت یافتند.اگر تولد امام را در سال سی و هشت بدانیم،پس در واقعه کربلا جوانی 23 ساله بوده که به مشیت خداوندی از آن کشتار بی رحمانه به سلامت رسته تا چراغ خاندان امامت را افروخته نگه دارند.

**مادر گرامی آن امام بنابر مشهور، شهربانو دختر یزدگرد سوم ساسانی است.شهربانو را در زمان عثمان در زمره اسیران ایرانی به مدینه بردند و امیرالمومنین علی(ع) وی را برای فرزند خود حسین(ع) به زنی گرفت.

***درباره علی بن الحسین(ع) و مقام و منزلت والای او سخن بسیار گفته اند و صحیفه مبارکه سجادیّه و آن همه مواعظ و حِکَم که در مطاوی آن دعاها و مناجاتها آمده بهترین گواه بر جلالت قدر و علوّ مقام و رفعت منزلت او در زهد و عبادت و علم و حکمت است.