ܓ✿ راهی که زیر پاست، راهی دوباره بودܓ✿

ادامه "خرمالـــوی یاد" بلاگفا...

ܓ✿ راهی که زیر پاست، راهی دوباره بودܓ✿

ادامه "خرمالـــوی یاد" بلاگفا...

نو جوان شو


سلام


او اول و آخر و ظاهر و باطن است.            سوره حدید-آیه3


 خدایا! نیستی،کجایی؟ آخه چرا همیشه قایم می شوی؟چی می شد اگر دیدنی بودی؟ آن وقت همه باور می کردند که هستی. آن وقت شاید همه مومن می شدند. این طوری که خیلی بهتر بود.

اما انگار تو دوست داری مخفی باشی. دوست داری همه دنبالت بگردند. شاید برای همین است که اسمت باطن است. اما می دانی تعجب من از چیست؟ از اینکه هروقت می گویند هوالباطن، هوالظاهر هم می گویند. خدایا مگر می شود که تو هم باشی و هم نباشی. هم همه جا باشی و هم هیج جا نباشی.

خدایا به اینجاها که می رسم دیگر معنی اش را نمی فهمم.

خدایا گاهی اوقات تو چقدر سختی.

 

 

ذوق نوشت: نامه های خط خطی، نظرآهاری رو همین دیشب از یار قدیمی ام ،اعظم جان هدیه گرفتم (با اینکه ادبیاتی نوجوانی داره باز از این روان خواندنش لذت می برم)



پس نوشت: تا حالا اتفاقی برایت پیش آمده که خدا را در آن حس کنی؟ حضورش را لمس کنی و ردپای روشنش را ببینی و بگویی: خدایا! با اینکه نیستی، با اینکه به نظر نمی آیی، اما چقدر هستی! چقدر معلومی! چقدر واضح و مشخصی!

یک کمی فکر کن، یادت که آمد ماجرا را برای خدا بنویس.

 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.