-
برای مادرم " خدیجه بانو"
پنجشنبه 27 تیر 1392 04:46
سلام ن خست: سلام خدا ورسول و ملائکه الهی وجمیع مومنین و مومنات برنخستین بانـوی بزرگ اسلام ب عــد: از القاب ایشان در زمان جاهلیت "الطاهره" و "سیده قریش" بود . و در نخستین روزى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به پیامبرى مبعوث شدند، ایشان تسلیم بودن خود را اعلام کردند، چنانکه در حدیث شریف آمده است :...
-
چای پس از آب، پر مصرفترین نوشیدنی در دنیا!؟
سهشنبه 25 تیر 1392 18:09
سلام ما در زندگی مون مدیون خیـلـی ها هستیم ها یعنی برای داشتن همین زندگی، خوردن و پوشیدن و مسکن و علم و ... دین دارِ کُـلّـــــی از ساکنین گذشته این کره خاکی هستیم ... یکی از این گروه مردمان، چینی ها هستند، همین باریک چشمانِ زردپوست . اینم مشتی نمونه خــــروار . حکیم چینی – تین یی هنگ- معتقد بوده: نوشیدن چای برای...
-
فرصتی از جنس حریر...به روانی آب
پنجشنبه 20 تیر 1392 22:34
سلام . . اضافه نوشت: با اجازه، فقط یه توصیه دارم اونم مربوط به قسمت جسمانی این ایّام است تغـــذیه مناسب یعنی کم چرب قندِ کم کم نمک برقرار بمانید و راضی
-
یک دوست خوب را با هر دو دستت نگاهدار
دوشنبه 17 تیر 1392 15:06
سلام مختلف نوشت: در طول عمـرِ من و هم سن و سالهایم خیلی چیزها! اومد به بازار. تلویزیون رنگی...موبایل... رایانه... عابربانک و ... شاید استفاده روزانه از این همه امکانات رفاهی، برامون عادی شده باشه. منتهی شُـکـر که هست... . . . مثل همین طلوع و غروب خورشید! یه وقتهایی که دیدنش همینجوری نصیبت میشه، متوجه میشی عجب تماشاییه...
-
...
یکشنبه 9 تیر 1392 22:42
سلام
-
ای سرزمین من سرزمین من
سهشنبه 4 تیر 1392 21:11
سلام پیام سلامت نوشت: امام رضا (ع) : ماه حزیران – تا 22 تیـــر- غلبه صفراست. لذا کارسخت، گوشت پرچرب و بوی مشک و عنبر مُضـــر است. خوردن سردی ها مانند کاسنی، خرفه، خیار، میوه آبـــدار و ترشیجات و گوشت بزغاله و گوساله و گوشت مرغ و ماهی تازه و شیر، مفید است. حس نوشت: یه وقت هایی، اینقد به آدم میگن تو باید محکم باشی، تو...
-
امروز همان راه حل های دیروز است.
یکشنبه 26 خرداد 1392 15:59
سلام نخست: دوستانی دارم بهتر از آب روان متشکرم از شما دوستان دیده و نادیده ام همین که اینجا نوشتم و خواستم برایم خیر بخواهید قوت قلبی شد برایم. متشکرم . شّــکر کار بانک امروز به خوبی فیصله یافت. تنها مانده تسویه حساب با دفتر شرکت که آنهم اینطور که پیداست گیرش قابل رفع است و ... بعـــدی: در این ایام چنان سرگرم رفع و...
-
نیایش
جمعه 17 خرداد 1392 17:19
سلام بارخدایا... از تو راه خیر را می طلبم که تو به آن آگاهی. پس درود بفرست بر محمد و خاندان او و هرچه خیر است برای من مقدرفرمای. و به ما الهام کن شناختِ راهی را که باید اختیار کنیم و آن را وسیله ای ساز که به آنچه برای ما مقرر کرده ای راضی باشیم و در برابر حکم تو تسلیم شویم. پس غبار تردید از دل ما بزدای و ما را به...
-
ثبات
شنبه 11 خرداد 1392 20:10
سلام نقل قول نوشت : به سگها که محبت کنی باوفا میشوند . و به آدمها که محبت کنی پررو و پرتوقع . ولی ... ولی به خر که محبت کنی اصلا برایش فرقی ندارد ! از بس که ثبات شخصیت دارد این بزرگــــــوار 0 _o انتخاب نوشت : با دیدن مناظره دیشب هنوز نمیدانم به کدام یک، رای خواهم داد منتهی می دانم به سه نامزد رای نخواهم داد . به...
-
من و دیگران
شنبه 28 اردیبهشت 1392 08:44
سلام 5 صبح ... با زنگ موبایل هرروزه گرامی مادر بیدار شدم برای اقامه دوگانه دیدم به اندازه صبحانه خودم و خواهرزاده، نان بربری دارم پس بی خیال نانوایی شده نشستم پای نت 6 صبح ... گذاشتن کتری روی گاز و بیرون آوردن پنیر از یخچال و شکستن 4 عدد گردو ( البته بااحتیاط تا همسایه پایینی بدخواب نشود ) پس از راهی کردن خواهرزاده...
-
امشب
پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 06:23
سلام امشب، شب ِ آرزوها بی حساب می بخشند، هستی را ... پ ن 1: برداشت از اینجــــا پ ن 2: امشب از هر کجای این دنیای بزرگ که در بزنی، صاحبخانه برای استقبال می آید. با طبقی از آرزوهایی که می خواهی...امشب ..لیلة الرغائب ...مراقب آرزوهایت باش...
-
به نام تو ای آفریننده هر آفرین
شنبه 21 اردیبهشت 1392 07:08
سلام در وبلاگی اینطور خواندم "چنانکه می دانید هر یک از پیامکها با رگ خواب شخصیت بخصوصی منطبق می شود که فرد با شنیدن آن بسیار هیجانی شده و تحت تاثیر آن قرار می گیرد . " متوجه شدم این تحت تاثیر قرارگرفتن، می تواند شامل نوشته یی در وبلاگ هم باشد. مثلا این روزها که سردرگمم، در وبگردی و خواندن بروزشده های دوستان،...
-
زندگی یعنی همین!؟
یکشنبه 15 اردیبهشت 1392 06:18
سلام اسباب کشی در راه است... برقرار بمانید تا برگردم ^___^
-
مهمان من!؟
شنبه 7 اردیبهشت 1392 19:06
سلام زمان هم عجب موجود مارموزیست هـا! روزهای پر دردسر ات دیر می گذرد و شبهای آرام بخش ات زود ؟! محل قــــرار : مسجدگوهرشاد، ایوان شرقی آخر هفته را میزبان یاری قدیمی بودم، حضوری بس آرامش بخش که سبب اضافه شدن چند تجربه به دانستنی هایم هم شد تجربه 1: در هوای بارانی وقتی لباس مناسب نداریم بهتر است از خیر تنفس فضای بهاری و...
-
حوادث تکان دهنده!؟
یکشنبه 1 اردیبهشت 1392 23:27
سلام بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سر آید روزهای گذشته خبرها همگی لرزاننده بودند داخلی و خارجی. ما هم /گرامی والدین و خودم و فامیل وابسته/ از این تکان دهنده بینصیب نبودیم همه هم مرتبط به مسکن گرامی تکبرادر، مثل خیلیها که صاحبخانهاند و مستاجر! وامانده بود با درخواست تخلیه زودهنگام مستاجرش چطور...
-
انتخاب!؟
یکشنبه 18 فروردین 1392 15:59
سلام یکی از دوستان نوشته بود گزارش روزانه را به تاخیر بیاندازی بیات می شود ها دیـــروز رسما، در مسیر برگشت به غلط کردن افتاده بودم که آخر بشر! نونِت نبود آبِت نبود بجنورد رفتنت چی بود؟! باز برای تکمیل همون پروسه تحصیلات کذایی! صبح دیروز راهی سفر شدم شهر به شهر تا بجنورد گلبهار-چناران 10دقیقه 700ت چناران-قوچان 55 دقیقه...
-
حقیقت آرزوها!؟
یکشنبه 11 فروردین 1392 10:37
سلام نخست: هوا بس ناجوانمردانه سرد است امروز یکشنبه 11فروردین92 بـعد: احتمالا شما هم این داستان حاضرجوابی برنارد شاو رو شنیدید و شاید این گفت و گوی بین دو سردار جنگ را – سربازان شما برای ثروت می جنگند و ما برای شرف می جنگیم _ درسته . هرکس برای چیزی که نداره می جنگه ... نوشته بودم در گیر این جمله هستم " ما با...
-
حراج اول سالی
شنبه 3 فروردین 1392 08:42
ســلام امروز شنبه است. اوّل هفته، همون روزی که قراره شروع کننده خیلی از تصمیماتمون بشه بخصوص که اوّلین هفته سال نو هم هست؛ همون سالی که باز قراره خیلی از کارهامون رو با اون شروع کنـیـم!؟ ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهـار آید کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید ... بهـار امسال پندار همی خوشـتر ز پار آید وزین...
-
ماهگشت نوشت
پنجشنبه 30 دی 1389 07:47
سلام ه رزه نوشت: هرزگی دو سو دارد بودا به دهی سفر کرد . زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد . بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانهی زن شد . کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت : «این زن، هرزه است به خانهی او نروید » بودا به کدخدا گفت : « یکی از دستانت را به من بده» کدخدا تعجب کرد و...
-
سالگشت!؟
یکشنبه 9 آبان 1389 06:34
سلام سر نوشت: من 34 سالمه و هنوز ازدواج نکردم !؟ تقصیر ساعت کاری ام بوده که صبح خروسخوان می رفتم و غروب می آمدم و شانس دیده شدن را از دست می دادم! تقصیر خواهرزاده ام است که زنش را طلاق داد و باعث شد نظر همه نسبت به ما عوض شود! تقصیر بابا است که آن قدر پول ندارد که چشم ملت در بیاید! تقصیر مادرکم است… مگر نمی گویند مادر...
-
همیار سایت
چهارشنبه 14 مهر 1389 20:37
سلام سوال نوشت: متن بالا را چند بار ویرایش کردم ولی به گمانم باز مورد انشایی روایی دارد! نه آیا؟ لینک نوشت: یلـــدا و گیشا
-
توصیه های بلیطی
یکشنبه 11 مهر 1389 21:53
سلام ذوق نوشت: یه سفارش دیگه گرفتم اینبار مهد گیشا، ان شاءالله تکمیل شد نشانتان می دهم مسیر برگشت سوار اتوبوس شدم برای خرید بلیط، باجه بلیط فروشی آگهی زده بود به سوپر موادغذایی پشت مراجعه نمایید. منم هزاری دادم و رفتم سراغ کیک و بیسکویت ها، فراموش کردم بگویم یک بلیط می خواهم فروشنده هم یک ردیف ده تایی داد، شد...
-
"خورشد خانم و قهوه تلخ طلافروشی ها" سفارش دهید
جمعه 9 مهر 1389 07:13
سلام آسمان ابریست و پوشیده از توده ابر سیاه بماند که من پاییز و زمستان را به تابستان ترجیح می دهم ولی بیشتر دوست دارم روزی که خانه هستم هوا آفتابی باشد و گرم، تا لااقل حمام که می روم سرما نخورم. من با حمام رفتن مشکل دارم فقط و فقط بابت سرماخوردگی بعدش فرقی نمی کند تابستان باشد یا زمستان همان مثل معروف؟ من از سر سرما...
-
123456789
چهارشنبه 7 مهر 1389 09:25
سلام به احتمال رو به یقین شما هم این خبر رو دیروز یا با اس ام اس یا ایمیل دریافت کرده اید در ساعت یک و بیست و سه دقیقه و چهل و پنج ثانیه، ششم مهرماه، سال هشتادونه اعداد به ترتیب ردیف شده اند 6/7/89 1:23:45 برای من کاشف این موارد، جالبتر از کشف خود نکته هاست دوست دارم بدانم چه کسی یا کسانی متوجه این موارد جالب می شوند؟...
-
این روز را بخاطر بسپار
پنجشنبه 4 شهریور 1389 19:21
سلام و امـــــروز اولین دقایق – پیامک از یه دوست خوش حافظه سبدی از پرطاووس سپید، بغلی از گل یاس، طبقی از احساس، همه تقدیم تو باد. تولدت مبارک ................................ سحر – ایمیلی از یه دوست ناشناس ah_ak87 سلام : یه بغل گل یاس یک سبد ستاره و یک دنیا محبت پیشکش تو بخاطر زیباترین روز دنیا که روز تولد شماست .....
-
پراکنده نوشت
سهشنبه 26 مرداد 1389 22:43
سلام حرم بودم داشتم از بست شیخ بهایی "مسجدگوهرشاد" خارج می شدم؛ پدر و پسری جلوی من حرکت می کردند. پسربچه زیبا درحالیکه یک دستش به دست پدرش بود و تقریبا برای هماهنگ شدن با قدم های پدر می دوید با دست دیگرش رو به گنبد مسجد کرده و پرسید اونجا کجاست؟ پدر همانطور که می رفت سری طرف گنبد گرداند و گفت: جمکرانه دیگه!...
-
میرم که مسلمون بشم....
یکشنبه 24 مرداد 1389 23:24
بابک نوشت: - اقا اینجا تو دوره دانشجویی ماه رمضون برای ما خیلی مهم بود چون تو گروه ما عرب زیاد داشتیم و من تنها ایرانی بودم و خلاصه همه مسلمون ٬این عرب ها هم از اول رمضون کلی هوچی گری می کردن که رمضان رمضان و تا ما می اومدیم چیزی بخوریم می گفتن حرام٬ حرام٬ آقا ما هم کلی شرمنده می شدیم که چه مسلمونی هستیم تا اینکه یه...
-
دادو
دوشنبه 28 تیر 1389 00:36
سنجش ... پسر کوچکی وارد داروخانه شدکارتنی را به سمت تلفن هل داد. روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره ای هفت رقمی. مسئول داروخانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسید: " خانم می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن ها را به من بسپارید؟ " زن پاسخ داد: " کسی هست که...
-
خبر من و احساس شما
دوشنبه 21 تیر 1389 11:14
دیروز امروز فردا امروز دوشنبه 21 تیر برابر با 12 ژوئیه و 29 رجب اسپانیا،فاتح جام نوزدهم آفریقای جنوبی فقط خبر دهم ژوئیه 1800میلادی ، لرد ریچار ولسلی Lord R. C. Welessley صاحب اختیار وقت کمپانی دولتی انگلیسی هند شرقی و فرماندار قسمت هایی از هند که به تصرف آن دولت درآمده بود در محل یک قرارگاه نظامی در بنگال غربی (کلکته)...
-
ذهن خالی
دوشنبه 14 تیر 1389 18:17
سلام این ماجرا واقعیست!؟ مثل روزهای قبل رفتم حیاط دانشگاه قسمت زیرزمین نمازخانه، درش بسته بود! یک اعلامیه کوچک دیدم " محل آزمون به اتاق 112 منتقل شد" برگشتم ساختمان اصلی، با عجله شماره کوچک بالای درها را چک می کردم تا رسیدم به اتاق112، آزمون شروع شده بود راس ساعت 10، خلاف ساعت های قبلی این یکی نیم نداشت به...